باورم نمی شود عطر نگاه تو حسرت نادیده ام شود و در حریم آبی غزل های بارانیت باز منتظر بهچشمان آسمانیت شوم

خلوتم را نشکن شاید این خلوت من کوچ کند
به شب پروانه به صدای نفس شهنامه
به طلوع آخرین افسانه و غروبی که در آن نقش دیوانگی یک عاشق بر سر دیواری پیدا شد ...
خلوتم را نشکن خلوتم بس دور است زهوای دل معشوق سهند
خلوتم راه درازی ست میان من و تو خلوتم مروارید است به دست صیاد
خلوتم تیر و کمانی ست به دست آرش ...
آری خلوتم راه رسیدن به توست خلوتم را نشکن